ایرنا/ نشریه فارن‌افرز با بررسی ابعاد مختلف سیاست‌های روسیه در جنگ اوکراین به بررسی احتمال استفاده از تسلیحات هسته‌ای توسط مسکو در این مناقشه پرداخته است.

در گزارش این نشریه آمریکایی به قلم رز مک درموت، رید پالی و پل اسلوویچ آمده است: مدتی پس از اینکه غرب روسیه را به خاطر تهاجم به اوکراین در سال ۲۰۲۲ توبیخ و تحریم‌های مالی به میزان بی سابقه‌ای علیه این کشور اعمال کرد، ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه اعلام کرد که وی نیروهای هسته‌ای کشور را در حالت آماده باش قرار داده است. کرملین از آن زمان چه به صورت صریح و چه به صورت ضمنی تهدیدهای هسته‌ای بیشتری را مطرح کرد.

صرف این احتمال که پوتین این تهدیدها را عملی می‌کند، نگرانی بیشتری به وجود می‌آورد. حتی پیش از جنگ در اوکراین، روسیه سیاست دیرین "بدون استفاده اول" را تغییر داده بود. مسکو ذیل این سیاست هیچگاه هسته‌ای نمی‌شود مگر اینکه دشمن اول اینکار را انجام بدهد.

برخی اکنون باور دارند که روسیه به رویکرد "تنش آفرینی در جهت تنش زدایی" روی آورده است. بر اساس این رویکرد تنش هسته‌ای می‌تواند با اثبات تعهد به ویرانی و وادار کردن دشمن به تسلیم، بحران را خنثی کند.

در اوکراین، این می‌تواند به معنی استفاده از تعداد محدودی تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی و کم بازده در میدان نبرد باشد که ویلیام برنز رئیس سازمان سیا و شماری از سران نظامی بلندپایه آمریکا هشدار دادند که این ممکن است. پوتین به نوبه خود، فقط گفته که روسیه در صورت مواجهه با تهدید "موجود" حق استفاده از تسلیحات هسته‌ای را برای خود محفوظ می‌دارد.

آنچه شامل یک تهدید موجود می‌شود به طور قطع در دکترین راهبردی روسیه ترسیم نشده است. این در چشم بیننده نهفته که در این پرونده پوتین است؛ کسی که کنترل کامل زرادخانه هسته‌ای روسیه را در اختیار دارد، البته مشروط به این که وزیر دفاع روسیه و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح دستور پرتاب را تایید کنند. به عبارت دیگر، پاسخ به یکی از مبهم‌ترین جنبه‌های بحران کنونی برمی‌گردد: وضعیت ذهنی پوتین و نگاه او به جهان.

بسیاری از حرف‌ها در مورد گرایش روانی پوتین بر روی این متمرکز است که آیا رئیس جمهوری روسیه منطقی عمل می‌کند یا خیر. یک رویکرد منطقی‌تر ممکن است این باشد که بپرسیم کدام سوگیری‌ها و آسیب‌شناسی‌های روان‌شناختی رایج، بر اساس تئوری و تحقیقات رفتاری، درک مردم از جنگ هسته‌ای را شکل می‌دهند، و چطور ممکن است به رهبر روسیه نسبت داده شود.

اینکه پوتین تا چه اندازه در سیاست رفتن تا مرز جنگ اتمی خود پیش خواهد رفت، در حد حدس و گمان باقی می ماند. اما ترکیبی از سوگیری های روانی و شناختی معلوم و ترکیبش با برخی گرایش های روانی نهادین پوتین، در صورتیکه او احساس کند در گوشه‌ای قرار گرفته، می‌تواند بسیار خطرناک و همراه با پیامدهای گسترده باشد؛ در حالیکه اوکراین حمله بهاری خود را آغاز می‌کند.

تهدید هسته‌ای از ابتدا بر روی مناقشه اوکراین سایه انداخته بود. اگرچه در جنگ از تسلیحات معمولی استفاده شده، اما پوتین بدون سپر هسته‌ای جنگ را آغاز نکرد. تلاش‌های مکرر او در اجبار هسته‌ای یک عنصر اصلی برنامه‌اش برای رسیدن به چندین هدف جنگی بوده، اگرچه این استراتژی با موفقیتی کاملا متفاوت روبرو شده است.

برای یک چیز، پوتین شبح جنگ هسته‌ای را برای جلوگیری از مداخله مستقیم ناتو در میدان جنگ مطرح کرده است. این بدون شک جواب داده است و درسی تهدید آمیز به دیگر کشورها (هسته ای و غیرهسته ای) در مورد فرصت تهاجم ذیل آستانه هسته‌ای ارائه می دهد.

پوتین همچنین امید داشت که تهدیدهای او غرب را از ارائه کمک نظامی به اوکراین بازدارد یا دست کم آن را کاهش دهد. در واقع به نظر می رسد میزان کمک با نگرانی‌ها از تنش هسته‌ای محدود شده است. اما موفقیت تلاش‌های قهری روسیه در این جبهه رو به کاهش است. ائتلاف حامیان به تدریج میزان حمایت خود از اوکراین را افزایش داد و دست کم مقداری از خطر تنش هسته‌ای را پذیرفت. آخرین گام (برنامه مشترک متحدان برای آموزش خلبانان اوکراینی برای هدایت جنگنده F-۱۶) حتی درها را برای انتقال آینده این هواپیماهای جنگنده باز می کند.

ضربات پوتین نیز نتوانسته گسترش ناتو را متوقف کند. فنلاند پیشتر بی طرفی دیرینه خود را کنار گذاشته و به این ائتلاف نظامی ملحق شده و ۸۰۰ مایل (۱۲۸۰ کیلومتر) دیگر به مرز ناتو با روسیه اضافه کرده است. پس از این کشور، سوئد برای عضویت به ناتو فقط منتظر تایید ترکیه است.

آخرین و شاید مهمترین مساله خواسته پوتین برای مجبور کردن اوکراین به تسلیم شدن است. برای حمایت از این هدف، رئیس جمهور روسیه ممکن است هنوز وسوسه شود که در سیاست عریان‌تر رفتن تا مرز جنگ هسته‌ای اقدام کند. در مجموع، در جنگی که برای او خیلی بد پیش رفته، تسلیحات هسته‌ای برای طرح‌ها و اقدامات آینده او مهم باقی می‌ماند.

در سنجش استفاده از سلاح هسته‌ای، پوتین با مبادلات دشوار اما اجتناب ناپذیر بین اهداف متضاد روبرو خواهد شد. تنش هسته‌ای ممکن است در ذهن او پیروزی را در این جنگ تسریع بخشد، اما وی باید هر گونه پتانسیل منافع کوتاه مدت را در مقابل آسیب‌ها چه فوری و چه بلند مدت بسنجد. این آسیب‌ها همانطور که دولت بایدن و متحدانش تهدید کرده‌اند شامل تخریب، تلفات انسانی و حملات تلافی جویانه آنسوی مرزهای اوکراین می‌شود این معادله، اگر با فکر و تلاش لازم صورت گیرد، باعث تشدید تنش هسته‌ای نمی‌شود.

تعیین یک احتمال دقیق برای تنش بالقوه هسته‌ای توسط روسیه در اوکراین غیرممکن است. با این حال، پیش‌بینی می شود که اگر حمله هسته‌ای روسیه در اوکراین قریب‌الوقوع باشد، ممکن است آسان‌تر باشد.

پاول پودویگ کارشناس تسلیحات هسته‌ای به طور مثلا چهار نشانه را ذکر کرده که باید مراقب آنها بود؛ تهدیدهای هسته‌ای خاص تر از سوی کرملین، یک شکست نیروهای روسی که پوتین شخصا در داخل کشور به خاطر آن مقصر شناخته می شود، انتقال تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی از انبار به میدان جنگ، و رهگیری ارتباطات روسیه مبنی بر قصد احتمالی برای استفاده از تسلیحات هسته‌ای.

اما نشانه‌ها از اینکه روسیه برای یک حمله آماده شود می‌تواند یک بلوف هدف دار برای ترساندن متحدان اوکراین برای عقب نشینی باشد. چنین سیگنال‌هایی در جمع آوری اطلاعات دیر به دست می‌آید، به این معنی که زمانی کمی برای ارزیابی منظور آنها (روسیه) باقی مانده است.

با قضاوت از روی بسیاری از سخنان گذشته‌ رئیس جمهوری روسیه، آرزوی پوتین برای حفظ قدرت به صورت ایمن و جاه طلبی برای سوق دادن امپراطوری مدرن روسی به سمت یک عصر طلایی جدید در میان اهداف برجسته او است. اگر جنگ در اوکراین همچنان پیچیده پیش برود، هر دو این اهداف به خطر خواهد افتاد.

پوتین که هنوز از تحقیر انحلال اتحاد جماهیر شوروی آزرده خاطر است، خود را در جایگاهی منحصر به فرد در تاریخ روسیه می‌بیند. او پیتر کبیر در روزهای آخرش است که می تواند سرزمین های از دست رفته را پس بگیرد و کشورش را به موقعیت قبلی خود به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی بازگرداند. چنین ویژگی‌های خودشیفتگی منجر به تقویت قدرت "بی‌حسی روانی" و کاهش ادراک فرد از ارزش زندگی دیگران می‌شود، اگر این زندگی‌ها اصلاً در نظر گرفته شوند.

این نشریه انگلیسی مدعی است: ظلم پوتین افسانه‌ای است و در کسب و حفظ قدرت به او خدمت کرده است. انتقام جویی او نسبت به کسانی که از او انتقاد می کنند یا در راه او قرار می گیرند به درستی تایید شده است. او سابقه طولانی در زندان و ترور مخالفان سیاسی و تحریم جنایات جنگی در چچن و اوکراین دارد. او جنگ در اوکراین را به عنوان یک مبارزه عادلانه علیه نازی‌ها به تصویر می‌کشد و با کسانی که جرات انتقاد از او دارند، خیلی بد برخورد می‌کند.

نه تلفات سنگین در میدان جنگ و نه تحریم های فلج کننده اقتصادی پوتین را به سمت تزلزل سوق نداده است. به نظر می رسد که او به طور منحصر به فردی درگیر امنیت ملی و نیاز به کنترل است. او به طور قطع حمله خود به اوکراینی‌ها را بدون عیب و نقص می‌داند، و تا آنجا پیش می‌رود که ادعا می‌کند در حال نازی زدایی از دولت تحت رهبری یک رئیس‌جمهور یهودی است که پدربزرگش در جنگ جهانی دوم با نازی‌ها می‌جنگید. همه اینها (بی حسی روانی، برجسته بودن شدید ملاحظات امنیتی، خشونت به ظاهر شرافتمندانه) نشان می دهد که او بدون اینکه اوکراین تسلیم شود به دنبال صلح نخواهد بود.

البته ارزیابی دقیق احتمال استفاده پوتین از سلاح هسته‌ای در اوکراین غیرممکن است. اما فقدان قطعیت و نبود دقت با جهل یکی نیست. تئوری ها و شواهد روانشناختی، با پشتوانه تاریخ جنگ، اشاره به خطر بسیار بالایی دارد که دولت های غربی باید از قبل درباره آن برنامه ریزی کنند. آنها اکنون باید پاسخ‌های احتمالی خود را به تشدید تنش‌ها بسنجند.

اینکه پوتین حتی با وجود تلفات عظیم، هنوز این گام را برنداشته، یک احساس آرامش نسبی دارد. او ممکن است مردد باشد که زمان هنوز به نفع اوست و اینکه حتی یک جنگ فرسایشی طولانی و غیرهسته ای ماشین جنگی اوکراین و حامیان آن را فرسوده خواهد کرد. اما تمرکز خودشیفتگی او که بر حفظ قدرتش متمرکز است، می‌تواند افق زمانی را به شدت کم کند. درحالیکه ژنرال ها و نیروهای نیابتی او به جنگ داخلی خود ادامه می دهند، او ممکن است زودتر از موعد برای پایان دادن به این جنگ خطرات بیشتری کند.

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar