آخرین خبر/چو نی به سینه خروشد دلی که من دارم
به ناله گرم بود محفلی که من دارم

بیا و اشک مرا چاره کن که همچو حباب
به روی آب بود منزلی که من دارم

دل من از نگه گرم او نپرهیزد
ز برق سر نکشد حاصلی که من دارم

به خون نشسته‌ام از جان‌ستانی دل خویش
درون سینه بود قاتلی که من دارم

ز شرم عشق خموشم کجاست گریه شوق ؟
که با تو شرح دهد مشکلی که من دارم

رهی چو شمع فروزان گَرَم بسوزانند
زبان شکوه ندارد دلی که من دارم

 رهی معیری

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar