آخرین خبر/ من ندانم به نگاه تو چه رازی است نهان

که من آن راز توان دیدن و گفتن نتوان

که شنیده است نهانی که در آید در چشم

یا که دیده است پدیدی که نیاید به زبان؟

یک جهان راز درآمیخته داری به نگاه

در دو چشم تو فرو خفته مگر راز جهان؟

چو به سویم نگری لرزم و با خود گویم

که جهانی است پر از راز به سویم نگران..

بس که در راز جهان خیره فرو ماندستم

شوم از دیدن همراز جهان سرگردان

چه جهانی است جهان نگه ، آنجا که بوَد

از بد و نیک جهان هر چه بجویند نشان

گه از او داد پدید آید و گاهی بیداد

گه از او درد همی خیزد و گاهی درمان


نگه مادر پر مهر نمودی از این

نگه دشمن پر کینه نمودی از آن

گه نماینده ء سستی و زبونی است نگاه

گه فرستاده ء فر و هنر و تاب و توان

زود روشن شودت از نگه بره و شیر

کان بوَد بره ء بیچاره و این شیر ژیان

نگه بره تو را گوید : بشتاب و ببند!

نگه شیر تو را گوید: بگریز و ممان!

نه شگفت ار نگه اینگونه بوَد ، زان که بود

پرتویی تافته از روزنه ی کاخ روان

گر ز مهر آید چون مهر بتابد بر دل

ور ز کین آید در دل بخلد چون پیکان



به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar